(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
فصل اوّل
طرح تحقیق
آدمی حدود نیمی از عمر و زنئگی خویش ار با کار و شغل سپری می سازد. انسان با کار تربیت می شود، از کار لذّت می برد و بسیاری از نیازهای مادّی و معنوی او از طریق کار تأمین و ارضاء می گردد. کار علاوه بر تأمین نیازهای مادّی زندگی می تواند پاسخگوی بسیاری از نیازهای عمیق و اساسی بشر باشد. از جمله نیاز به کسب موفّقیّت، نیاز به تایید و پذیرش دیگران، نیاز به ایجاد روابط شخصی و اجتماعی ، نیاز به داشتن پایگاه اجتماعی و نیاز به مفید بودن و خدمت کردن به دیگران.
امروز نگرش ها و تعریف ها از کار متفاوت و گوناگون است. اقتصاددانان کار را وسیله ی کسب استقلال مادّی و ارضای نیازهای مــــادّی می دانند. جامعه شناس کار را وسیله ی ارتباط با جامعه، همانندی با گروه، تثبیت پایگاه اجتماعی و کسب هویّت می داند. به نظر روان شناسان کار جوابگوی بسیاری از نیازهای روحی و لازمه ی سلامت روان است. در اسلام کار صیقل جان شمرده شده و بیکاری مذموم و مورد نکوهش قرار گرفته است. می توان در یک جمعبندی فرهنگ و تمدّن بشری را محصول کار دانست.
تغییر و دگرگونی در بازار کار و مشاغل، جایگزینی کار با ماشین به جای کار با دست و موارد دیگر از جمله الزاماتی هستند که ما را ترغیب و وادار می نمایند تا برای غلبه بر مشکلات و یافتن راه های تازه و سودمند دست به تحقیق و پژوهش بزنیم.
از میان موضوع، رضایت شغلی دارای جاذبه و اهمیّت خاصّی است. چه می شود که انسان از کارش راضی و ناراضی می شود؟ علّت های این امر کدامند؟ و سؤالات ویژه ی دیگر که پاسخ آنها نیاز به تحقیق و تفحّص دارد.
اگر نیاز های انسان در پرداختن به کار و شغلش ارضاء نگردد او رضایت مندی از کار و شغل و وظیفه اش نخواهد داشت. عوامل بسیاری در رضایت مندی شغلی مهم هستند که از آن میان می توان به حقوق، امنیّت شغلی، شرایط کاری خوب و مطلوب، امکانات پیشرفت و ترقّی و روابط سالم انسانی اشاره کرد. شاید ” عامل روابط انسانی “ بیش از هر عامل دیگر در رضایت شغلی مؤثّر باشد. مردم دوست دارند وقتی که خوب کار می کنند به آنها گفته شود و وقتی کارشان ضعیف است به آنها کمک شود. تعریف و تشویقِ پیشرفت ها و کمک جهت رفع ضعف ها باعث رشد می شود. مردم می خواهند با کسانی که دوست دارند و می توانند کنار بیایند کار کنند.
رضایت شغلی مفهوم پیچیده و چند بُعدی است و با عوامل روانی، جسمانی و اجتماعی ارتباط دارد ( هاپاک 1935 ). رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در موفّقیّت شغلی است و باعث افزایش کارایی و نیز احساس رضایت باطنی فرد می گردد عواملی همانند سازش، انگیزش شغلی و موفّقیّت شغلی به گونه ای در ایجاد رضایت شغلی مؤثرّند. تأمین خشنودی و سلامتی و اعتبار و رفع نیاز های اوّلیّه ی فرد با اشتغالِ رضایت بخش به دست می آید.
رضایت شغلی به شدّت با عوامل روانی در ارتباط است. کسی که از شغلش رضایت دارد این شغل سازگار ی عاطفی و لذّت مطلوبی را برای او تأمین می نماید. رضایت شغلی تنها با یک عامل به دست نمی آید بلکه ترکیب معیّنی از مجموعه عوامل گوناگون مثل میزان درآمد، ارزش اجتماعی شغل، شرایط محیط کار، آرامش روحی و روانی و . می باشد. رضایت شغلی بر دو نوع است : رضایت شغلی بیرونی و درونی. رضایت شغلی درونی از دو منبع حاصل می شود احساس لذّتی که از کار می برد و نیز لذّتی که بر اثر مشاهده ی پیشرفت و انجام برخی مسؤولیّت ها و به ظهور رساندن برخی توانمندی ها و رغبت ها به فرد دست می دهد. رضایت بیرونی با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و هر آن در حال تغییر و تحوّل است ( کینزبرگ و همکاران 1951 ). البتّه عوامل درونی از ثبات بیشتر برخوردارند و پایدارتر از رضایت بیرونی هستند.
افراد از نظر میزان رضایتی که شغلشان برای آنها فراهم می سازد بسیار متفاوتند. در مورد رضایت شغلی برّرسی های بسیاری انجام گرفته است. اصلی که حاکم بر همه ی برّرسی های رضایت شغلی است این است که کارمند، انسانی است با نیاز های بی شمار، بسیازی از این نیاز ها اگر نه اکثر آنها، چنانچه او تولید کننده و خوشحال و مفید باشد می بایست در کارش ارضاء گردد. محققّان در زمینه ی رضایت شغلی توافق نظر دارند که هر چه سطح شغل پایین تر باشد رضایت کمتری در کار یافت می شود، با این که پول نا کافی ممکن است دلیل اوّلیّه ی عدم رضایت شغلی باشد، جامعه شناسان معتقدند که عوامل دیگری وجود دارد که باعث بیگانگی شغلی می شود از جمله عدم تناسب شغل با تصوّری که فرد از خویشتن دارد، جالب نبودن شغل، ثابت نبودن آن و عدم امکان پیشرفت. در هر صورت تفکّرات بسیار لیکن تحقیقات کمی در مورد علل بیگانگی شغلی و علل عدم رضایت شغل انجام گرفته است.
موضوع تحقیق :
« برّرسی عوامل مؤثّر بر میزان رضایت شغلی مدیرانِ واحد های آموزشی از دیدگاه مدیران واحد های آموزشیِ منطقه ی تبادکان »
ضرورت پژوهش :
از آنجایی که در دهه های اخیر نیرونی انسانی در هر سازمانی مهمترین عامل برای دست یابی به اهداف آن سازمان محسوب می شود بنابراین آموزش و پرورش از طریق تغییر در رفتار افراد باعث شکوفایی استعداد های آنان شده و به افزایش کیفیّت و بازده ی نیرونی انسانی کمک شایانی می کند.
در این رابطه مدیریّت آموزشی به لحاظ تأثیر بسزایی که در رشد و ارتقای کارکنان سازمان آموزش و پرورش دارد از اهمیّت فوق العاده ای برخوردار است.
در بیان تمام فعّالیّت های انسان هیچ فعّالیّتی به اهمیّتِ مدیریّت نمی باشد به این دلیل که وظیفه ی اصلی و اساسی تمام مدیران در تمام سطوح موجب می شود که در کلیّه ی مؤسّسات محیطی ایجاد شود که در آن افراد بتوانند به صورت های گوناگون و گروه های فعّال به هدف ها و انتظارات از پیش تعیین شده با حدّاقل هزینه و حدّاکثر کارایی دست یابند. در اینجا باید خاطر نشان ساخت که مدارس به عنوان پر جمعیّت ترین مرکز آموزشی صف عملیاتی روند آموزش و پرورش رسمی کشور به حساب می آیند. در نتیجه مدیران، کادر آموزشی و کادر اداری باید در کنار امکانات عادّی و وسایل و تجهیزات، در تعادل با یکدیگر، زمینه ی حصول به اهداف کلّی و جزئی تعلیم و تربیت را فراهم سازند نگاهی گذرا به مجموعه ی فعّالیّت های این مراکز، مسایلی و مشکلاتی را آشکار می سازد که مهمتر از همه، اُفتِّ تحصیلی و ترک تحصیل قبل از اتمام کامل دوران تحصیل، انفجار تقاضا برای آموزش و پرورش، ناکارآیی فارغ التّحصیلان این مراکز به عنوان محصول و بازده ی نظام آموزش و پرورش و ناتوانی اکثر مدیران در حلّ مسایل و مشکلات آموزشی است.
از طرفی ما در موقعیّت و زمانی قرار گرفته ایم که قرن بیستم را پشت سر گذاشته ایم و روز به روز بر پیچیدگی و گستردگی و وست دامنه ی علوم افزوده می شود. لذا تصمیم گیری در این شرایط برای هر اقدام تازه ای مشکل می باشد. پیشرفت سریع دانش و تخصّص بشر، هر چیزی را صورتی نو بخشیده است و کسی که در شرایط موجود بخواهد کار کند و به زندگی خود ادامه دهد باید از امکانات، زمینه ها و فرصت های موجود به نحو مطلوب استفاده نماید. لذا در چنین جهان متغیّری که به شدّت در حال تحوّل و دگرگونی است، حیات ملّت ها بدون روی آوردن به اسلام- علم و تخصّص و در رأس آن مدیریّت و رهبری صحیح و مناسب امکان پذیر نخواهد بود، بنابراین باید در روند کنونی تجدید نظر عمیقی رخ دهد.
بزرگترین بدبختی یک انسان و یک امّت و جامعه در عصر حاضر، محرومیّت از مدیران و رهبران شایسته است، در این زمینه بیان سخنی از مولای متّقیان امام علی ( ع ) الگوی بهترین رهبر و مدیر امّت اسلامی، مناسب به نظر می رسد. حضرت امام علی ( ع ) هرگاه می خواست مردم را نفرین کنندؤ می فرمود : « خدایا هر چه زودتر مرگ مرا برسان و بر این مردم همان کسی را مسلّط کن که شایسته ی او هستند. »
با توجّه به مطالب یاد شده مدیریّت آموزشی یکسری فعّالیّت های تخصّصی در سازمان ها مه هدف اصلی آن اثر بخش تر، کارآمدتر کردن هر چه بیشتر خدمات آموزشی و اجرای سیاست ها از طریق برنامه ریزی، تصمیم گیری و رهبری، استفاده ی بهینه از منافع مالی، مادّی و انسانی و ایجاد جوّ مساعد شغلی، حرفه ای در جهت رسیدن به اهداف عالیه ی آموزشی و از پیش تعیین شده و پاسخگویی به نیاز های فعلی و آینده ی دانش آموزان و جامعه تعریف می شود.
مدیریّت آموزشی به عنوان یک رشته، عمر نسبتاً کوتاهی در ایران دارد به طوریکه فقط چند سالی است تلاش هیی در جهت گشایش رشته ی مدیریّت آموزشی در دانشگاه ها و مراکز آموزشی ضمن خدمت مدیران شاغل صورت گرفته است ، این در حالی است که مدیریّت و مدیرن آموزشی در سه دهه ی اخیر به عنوان مهمترین عامل بهبودی عملکرد سازمانهای آموزشی مورد توجّه پژوهش گران و مسؤولین آموزش کشور های توسعه یافته قرار گرفته است.
با توجّه به اهمیّت و ضرورت مسأله ( مدیریّت ) سبب پیدایش گرایش ها و انواع مدیریّت شده است که مهمترین آنها مدیریّت آموزشی است. از آنجایی که هنر مدیریّت و تعلیم و تربیّت انسان ها را از دشوارترین، ظریف ترین و پر ثمرترین کــار های آدمی می دانند و در پی گسترش
نظام آموزشی و اثر مدیریّت به عنوان رهبر آموزشی در مدرسه را نمی توان نادیده گرفت. پس مدیر آموزشی نقش حیاتی و حسّاسی در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت دارد. بنابراین آموزش مدیران و آماده سازی آنان برای ایفای نقش مدیریّت ضروری است. از میان انواع مدیریّت، مدیریّت بر سازمانهای آموزش و پرورش را می توان با اهمیّت تر و مؤثّر ترین دانش زمان به شمار آورد و با تربیت و انتخاب مدیران شایسته برا ی سازماندهی ارگان های آموزشی می توان کیفیّت تمام حرفه های موجود در جامعه رارشد داده امّا مدیریّت آموزشی در جامعه ی ما هنوز جایگاه شایسته ی خود را در نظام آموزشی پیدا نگرده است.
اکنون زمان آن است که مسأله ی مدیریّت و رهبری آموزشی مورد توجّه بیشتری قرار گیرد و افردی به عنوان مدیریّت آموزشگاه ها برگزیده شوند که نه تنها در امر تعلیم و تربیت مجرّب و صاحب نظر باشند بلکه در تشخیص مسایل و مشکلات اداری و سازمانی و به طور کلّی توانایی های مدیریّت، دقّت و مهارت داشته و همچنین از شغل خود رضایت داشته باشند و وظایف آموزشی و پژوهشی و رهبری و مدیریّت خود را در زمینه های اجتماعی، فرهنگی سیاسی و اقتصادی مدّ نظر قرار دهند.
بنابراین اطّلاع و توجّه نسبت به ویژگی های مطلوب در مدیریّت آموزشی و ایجاد زمینه هایی در جهت هر چه بیشتر فراهم آوردن زمینه های رضایت شغلی مدیران واحد های آموزشی دست اندر کاران را در جهت تربیت مدیران شایسته و کارآمد کمک خواهند نمود و از این طریق گامی مثبت در راستای بهبود و ارتقای سطح آموزشی برداشته خواهد ش