در ادامه مطلب می توانید تکه هایی از ابتدای این پایان نامه را بخوانید
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد ارسنجان
دانشکده علوم انسانی، گروه روانشناسی
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد (M.A.)
گرایش: عمومی
عنوان:
رابطه بین احساس پیوستگی و نارسایی هیجانی با شادکامی
استاد راهنما:
دکتر محبوبه چین آوه
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
چکیده:
هدف از انجام پژوهش حاضر تبیین رابطه بین احساس پیوستگی و نارسایی هیجانی با شادکامی بود. به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع علمی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دبیرستانی روزانه عادی دختر و پسر منطقه درودزن به تعداد 1080 نفر در سال تحصیلی 1393- 1392بود که تعداد 283 نفر با استفاده از جدول مورگان به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه های شادکامی آکسفورد؛ احساس پیوستگی آنتونوسکی و پرسشنامه نارسایی هیجانی تورنتو استفاده شده است که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفت. در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین ابعاد احساس پیوستگی با شادکامی رابطه مثبت و معنادار و از بین ابعاد نارسایی هیجانی بین بعدهای ناتوانی در شناسایی هیجانات و ناتوانی در بیان احساسات با شادکامی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین یافتههای پژوهش نشان داد که احساس پیوستگی، شادکامی را به صورت مثبت و نارسایی هیجانی شادکامی را به صورت منفی پیش بینی میکند و از بین ابعاد احساس پیوستگی، بعدهای قابل درک بودن و کنترلپذیری به صورت مثبت قویترین پیشبینی کننده شادکامی و از بین ابعاد نارسایی هیجانی ناتوانی در شناسایی هیجانات به صورت منفی قوی ترین پیشبینی کننده شادکامی میباشد. همچنین نتایج پؤوهش نشان داد که احساس پیوستگی پیش بینی کننده قویتری نسبت به نارسایی هیجانی برای شادکامی است و بطور کلی احساس پیوستگی بالا باعث شادی افراد میشود.
کلیدواژه: احساس پیوستگی، نارسایی هیجانی، شادکامی
1-1 مقدمه
شادکامی[1]، خوشحالی، خرسندی و خشنودی کلماتی هستند که از نقطه نظر ادبی، تقریباً دارای بار معنایی مشترکی می باشند، اما از دیدگاه روان شناختی هر کدام پیام متفاوتی را ارائه می دهند.
شادکامی از مهمترین نیازهای روانی بشر است که تاثیر عمده ای بر شکل گیری شخصیت و سلامت روان دارد. بالندگی، سرزندگی و نشاط روانی انسان به دلیل تأثیرقابل ملاحظه ای که بر تمامی جنبه های شخصیتی انسان وچگونگی بروز و ظهور رفتارهای مختلف او دارد، همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. از هنگامی که مارتین سلیگمن[2] (2002) رویکرد “روان شناسی مثبت نگر[3] ” را به جامعه روان شناسی معرفی نمود، حدود دوازده سال می گذرد و در این مدت کوتاه شاهد به وجود آمدن یک مکتب جدید با نظریه ها، پدیده ها و مفاهیم مختلف بوده ایم. اگرچه این مفاهیم و اصطلاحات امروزی از ابتدای پیدایش دانش بشری، توسط فیلسوفان و دانشمندان یونانی، هندی و ایرانی مورد بحث و چالش بسیار قرار گرفته اند، اما سلیگمن و همکارانش با استفاده از روش علمی و طبقه بندی مفاهیم توانستند مجموعه کاملی از این کلمات را در یک مکتب جدید فکری با عنوان رویکرد مثبت نگر معرفی نمایند.
در سال 2002 میلادی، مارتین سلیگمن (2002) با بیان نظریه شادکامی که به مفهوم «اودایمونیا[4]» ارسطو شباهت بسیاری دارد، گام بزرگی را در جهت تعریف شادکامی برداشت. . ارسطو شادکامی را در خوب بودن، نیکی کردن و زندگی در سایه آن می دانست و سلیگمن به پیروی از این جمله، شادکامی حقیقی را رسیدن به فراخنای شناسایی و رشد توانایی (کنجکاوی، نیروی حیاتی و قدردانی) در بازی، کار و عشق بیان کرده است (سلیگمن، 2002
دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی : رابطه بین احساس پیوستگی و نارسایی هیجانی با شادکامی